به گزارش مشرق، «محمدحسین محترم» در روزنامه کیهان نوشت:
با توجه به مذاکرات پنجشنبه گذشته انریکه مورا معاون هماهنگکننده اتحادیه اروپا در تهران، قرار است در روزها و یا در یکی، دو هفته و شاید هم یک ماه آینده، احتمالا مذاکرات برجام مجدداً از سر گرفته شود. اما با توجه به سیاست جدید جمهوری اسلامی بهنظر میرسد آمریکا و رژیم صهیونیستی و چند متحد اروپاییِ آنها، خود را از قبل بازنده این مذاکرات تصور میکنند. در این راستا نخستوزیر و وزیرخارجه تازه کار رژیم صهیونیستی برای تحتالشعاع قرار دادن این شکست، برای خودنمایی در سازمان ملل به یک خیمه شب بازی، شبیه خیمهشببازی نتانیاهو دست زدند و در سفری به آمریکا تلاشکردند علیه ایران فضاسازی کنند، اما مورد استقبال کشورهای جهان واقع نشدند، حتی دولتهایی که با آنها رابطه دارند! لذا از یک سو علت و از سوی دیگر هدف صهیونیستها و آمریکاییها از تناقضگوییهای روزهای اخیر درباره ایران چیست؟! در این خصوص درک چند نکته مهم است:
۱- یائیر لاپید وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی با اذعان به شکست سفر نخستوزیر این رژیم به واشنگتن برای بررسی طرحهای جایگزین در برابر ایران، در یک عقبنشینی آشکار گفت «جایگزینی برای توافق هستهای ایران وجود ندارد و آمریکا هیچ نوع اشتیاق یا آمادگی برای بررسی طرح جایگزین در صورت شکست مذاکرات هستهای و یا حتی شرکت نکردن ایران در این مذاکرات، نشان نداد»!
شبکه سعودی العربیه هم تصریح کرد:«این مسئله در اسرائیل قطعی است که آمریکا اصلا به فکر گزینه نظامی نیست، به همین علت اسرائیل کشورهای غربی و آمریکا را تشویق میکند تا از گزینههای صلحآمیز دیپلماتیک در مقابله با ایران استفاده کنند!».
۲- هرچند جمهوری اسلامی هیچ وقت بهدنبال سلاح هستهای نبوده و نیست و این موضوع برای جهان روشن شده است، اما علیرغم ادعاها و خیمهشببازیهای نتانیاهو و نفتالی بنت نخستوزیران قبلی و فعلی رژیِم صهیونیستی در سازمان ملل و فضا سازیهای سیاسی - رسانهای غربیها، اولا؛ تاییر هایمن رئیس نهاد اطلاعاتی ارتش صهیونیستی اذعان کرد«ایران در مرحلهای نیست که سلاح هستهای بسازد و طبق داشتههای ما ایران در حال حرکت به سمت ساخت و دستیابی به بمب اتمی و خروج از فرایند صلحآمیز برنامه هستهای خود نیست».
ثانیا؛ یوسی کوهن رئیس سابق موساد هم که زمانی خود سردمدار فضاسازی درباره ساخت بمب هستهای علیه ایران بود، در کنفرانس روزنامه جروزالم پست اذعان کرد «ایران تاکنون حتی به دستیابی به سلاح هستهای نزدیک هم نشده است!».
نکته جالب اینجاست که علیرغم این اذعانها، صهیونیستها باز نمیتوانند خباثت ذاتی خود را پنهان نمایند و این دو در همان مصاحبه و کنفرانس، ایران را تهدید و درحالی که ادعا کردند ایران منزویتر شده!، اما پاسخ ندادند پس این همه فضاسازی و فریاد و خودزنیهای رژیم صهیونیستی علیه ایران برای چیست؟!
۳- نخستوزیر رژیم صهیونیستی پس از ناکامی در سازمان ملل که شبکه تلویزیونی رژیم صهیونیستی اذعان کرد «اسرائیل هیچ راهبرد و برنامهای علیه ایران ندارد و این مهمترین موضوعی بود که نخستوزیر جدید اسرائیل در سازمان ملل چیزی از آن نگفت»، و همچنین بعداز شکستش در سفر به واشنگتن،در یک اقدام غیرمعمول و غیردیپلماتیک مجبور شد برای داشتن دستاویزی با پمپئو وزیر خارجه سابق آمریکا دیدار و به ادعای او درباره تهدید ایران گفت وگو کند! این دست به دامنِ پمپئو شدن هم خود نشانه دیگری از ضعف و شکست اسرائیل در مقابل محور مقاومت است، چرا که آمریکا با تعطیلی میز مستقلی که پمپئو برای ایران در سازمان سیا ایجاد کرده بود، عملاً و رسما شکست مقابل ایران را پذیرفته و اگر افرادی همچون پمپئو توان اقدامی علیه ایران را میداشتند، با آن همه خصومت و دشمنی که با ملت ایران دارند، در دوران مسئولیت شان به کار میگرفتند!
۴- تنها بهرهِ بنت از سفر به واشنگتن تکرار اذعان نانسی پلوسی رئیس مجلس آمریکا بود که گفت:«حمایت از اسرائیل در زندگی و دیاِناِی و خون هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات ریشه دارد!». البته این حمایت نیز اکنون فقط به حرف محدود شده و در عمل به شدت زیر سؤال رفته است چراکه مایک پمپئو نیز با تجربه گذشتهاش در ناکامی شروط ۱۲گانه و تهدید گزینه نظامیاش مقابل جمهوری اسلامی، در کنفرانس جروزالم پست آب صافی را روی دست بنت ریخت و اذعان کرد«هرگونه اقدام اسرائیل علیه ایران خطر عذرخواهی آمریکا و جسورتر شدن جمهوری اسلامی را در پی دارد!».
روزنامه اسرائیلهیوم نیز بعداز اینکه بایدن نخستوزیر رژیم صهیونیستی را در زمان مقرر به حضور نپذیرفت، نوشت «اسرائیل و امنیت آن دیگر جزو اولویتهای آمریکا نیست!» این یعنی ادعای «امنیت اسرائیل، امنیت آمریکاست»، در عمل در حال تبدیل شدن به این گزاره است که «هرگونه تلاش برای تامین امنیت اسرائیل، تهدیدی برای امنیت آمریکا محسوب خواهد شد» و آمریکا قبل از نگرانی در مورد امنیت اسرائیل، نگران امنیت و منافع خود است که در سراسر جهان در تیررس نیروهای مقاومت قرار دارد.
لذا این ادعای آمریکاییها که «امنیت راهبردی و حیاتی شما، امنیت ماست»، برای متحدانش چه در منطقه و چه در خارج از منطقه و حتی برای متحدان اروپاییاش، مفهومش را از دست داده و آنها درک کردهاند که توهّم امنیت از آمریکا، لاجرم سیلی حماقت را به دنبال خواهد داشت و سعودیها نیز با همین درک تن به مذاکره با ایران دادند! عبارت «امنیت شما، امنیت ماست» در عالم سیاست یعنی وقتی دو دست از دو فرد برای مصافحه به هم میرسند، دلیلی نمیشود که در دست دیگر آنان خنجری وجود نداشته باشد! لذا اهداف نهان چنین سخنانِ در زرورق پیچیده شده آمریکاییها را باید مثل دستگاه «ایکسرِی» تشخیص داد و امنیت ملی را هیچگاه در روابط بینالملل جست وجو نکرد، بلکه باید بر تواناییهای خود تکیه کرد.
۵- اما این همه فضاسازیهای تناقضآمیز ناشی از بحث اصلی یعنی خروج تدریجی آمریکا از منطقه است که موازنه امنیتی در منطقه را به ضرر رژیم صهیونیستی تغییر خواهد داد و ادعای جایگزینی رژیم صهیونیستی به جای آمریکا در منطقه و احتمال راهبرد تهاجمی اسرائیل علیه ایران نیز گزافهگوییهایی برای پنهان کردن به خطر افتادن موجودیت اسرائیل و نزدیک شدن رژیم صهیونیستی به ساعت پایان عمر خود بر اساس وعده حق رهبری و تلاشی برای دریافت تضمینهایی جهت تاخیر در تحقق این وعده جبهه مقاومت است.
۶- اما چرا پمپئو وزیرخارجه سابق آمریکا مجبور شد به طورعلنی چنین اذعانی داشته باشد؟ چون رؤسایجمهور سابق و فعلی آمریکا از هر دو حزبی که ژن حمایت از اسرائیل در خونشان است، اذعان میکنند «آمریکا دیگر ابرقدرت نیست و در حال از دست دادن موقعیت و قدرت خود است!» بعد از آشکارسازی ضعفهای آمریکا از سوی ترامپ، حالا بایدن نیز با هشدار نسبت به تبدیل شدن تورم به چالش و مشکل اصلی آمریکا میگوید «روراست میگویم آمریکا دیگر مثل گذشته رتبه نخست نیست و همه چیز به طرز باورنکردنی در حال تغییر است و این تغییر به دشمنان ما پیامهایی میدهد»! نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل هم «شکافهای داخلی و همهگیری نفرت از آمریکا» حتی در بین خود آمریکاییها را یکی از خطرناکترین و بزرگترین تهدیدات علیه آمریکا و مضرتر از هر ویروسی برشمرده و گفته است «این چالشهای داخلی باعث تضعیف جایگاه آمریکاییها در صحنه بینالمللی شده و به همین علت آمریکا در نشان دادن قدرت خود در برابر ایران ضعیف است».
از سوی دیگر مرکز ضد جاسوسی سازمان سیا با بررسی دهها پرونده در چند سال اخیر در گزارشی فوق محرمانه، به شکست طرحهایش در سراسر دنیا و بهویژه علیه ایران با لو رفتن جاسوسانش و همچنین به قدرت فزاینده ایران در بهکارگیری ابتکاراتی مانند اسکنهای بیومتریک، شناسایی چهره، هوش مصنوعی و ابزار هک به منظور رهگیری افسران سازمان سیا و نفوذ ایران در سیستم محرمانه ارتباطاتی سازمان سیا و شناسایی شبکههای این سازمان، اذعان میکند.
۷- تحولات سریع منطقه حاصل رخدادهای زنجیره واری است که «هر کدام متأثر از دیگری» و «همگی متأثر از هم» و «همه متأثر از همه» هستند. نکته مهم این تحولات این است که همه این رخدادها، هم از «دلایل» شکست آمریکا و تقویت قدرت و گسترش نفوذ محور مقاومت در منطقه، و هم از «نشانه»های این دو مولفه است.
خروج آمریکا از افغانستان و چشمانداز خروجش از عراق علیرغم فتنهانگیزی در انتخابات اخیر، ناکام ماندن آمریکا در ایجاد تنش در مرزهای شرقی و شمالی ایران با حضور طالبان در افغانستان و گروههای تروریستی و صهیونیستی در جمهوری آذربایجان و مهار این چالشها با مدیریت مقتدرانه جمهوری اسلامی، اجلاس شانگهای، ارسال سوخت ایران به لبنان و ونزوئلا و شکست تحریمهای آمریکا، مذاکرات ایران و عربستان و چشم انداز احتمالی پایان جنگ یمن، بازگشت کشورهای عربی به دمشق برای بازگشایی سفارتخانههای خود و بازگشت سوریه به اتحادیه عرب، و... و نهایتا پیشرفتهای هستهای و در پیش گرفتن سیاست بهبود وضعیت اقتصادی ایران با گسترش روابط با همسایگان و کشورهای منطقه بدون توجه به هر نتیجه احتمالی مذاکرات برجامی، و در نتیجه هیاهوهای آمریکاییها و صهیونیستها، همگی نشان میدهد که آنها نگران مرحله پساآمریکا در منطقه هستند که به سرعت در حال بروز است و به مرحله پسااسرائیل ختم خواهد شد.